زندگینامه شهیدسیدعلی دشتی حسینی

اصل و نسب

 شهيد دشتي حسيني سيد است ولي براستي سيد كيست و اصل و نسبش كدام است؟ سيد در لغت معرّب آقا وسرور است و در اصطلاح ذريّه پيغمبر است يعني سادات نسبشان از طرف فاطمه زهرا (س) به رسول امين محمد مصطفي(ص) مي رسد و اين اتصال هميشه خواهد ماند و منقطع نخواهد شد . از حضرت رسول (ص) روايت شده است كه هر خويشي و نسبت دامادي در روز قيامت گسيخته مي شود جز خويشي با من خواه نسبي باشد يا سببي.

حكايات و روايات زياد ديگري وجود دارد كه بر عزت و احترام سادات دلالت مي كند .سادات در نقاط مختلف كشور ايران زندگي مي كنند از جمله منطقه دشتي تعداد كثيري از سادات در خود جاي داده است .سادات باغك از دشتي به تنگستان مهاجرت كرده اند .شهرت اين خانواده حسيني بوده است . در قديم اداره ثبت به منظور تهيه شناسنامه به خانواده ها مراجعه مي كرده و طي پرسش و پاسخي شناسنامه را صادر مي نموده است،وقتي از سيد غلامحسين جد سادات شهيد سئوال مي كنند كه شهرت شما چيست ؟ايشان به تصور اينكه از او سئوال شده اهل كجا بوده ايد پاسخ مي دهد: دشتي ، وبعداً كه متوجه مي شوند مأمور ثبت فاميل دشتي را براي آنها نوشته اذعان مي كنند كه شهرت اين خانواده حسيني مي باشد لهذا بدين سبب نام خانوادگي آنها از حسيني به دشتي حسيني تغيير مي يابد. پدر شهيد حاج سيد محمد علي نام دارد ،ايشان مورد تكريم مردم بوده است و در كنار همسري فداكاربنام سيده خيري حسيني خدمات شاياني را به منطقه نموده است.ايشان ضمن مبارزه با خرافات سنت هاي غلط را از بين مي برد و بدعت هاي بوجود آمده را بر مي دارد. جد حاج سيد محمد علي حاج سيد علي نام دارد .وي از سادات با كرامت منطقه بوده است ايشان به مكه مكرمه و مدينه منوره مشرف مي شوند و در عالم خواب پيامبر (ص) ايشان را به اتمام عمر در سرزمين وحي بشارت مي دهند .خواب اين سيد بزرگوار تعبير مي شود و در سرزمين وحي جان را به جان آفرين تسليم مي كند و همانجا مدفون مي گردد. اين سادات از اعقاب شاه فرج الله(امير ديوان )مي باشند. در فرهنگ نامه بوشهر نوشته دكتر سيد جعفر حميدي در خصوص جد سادات دشتي آمده است ‹‹درسده هفتم هجري قمري اتابك ابوبكر ابن سعد بن زنگي كه بر فارس و خليج فارس و درياي عمان تسلط داشت جهت رفع غائله دشتي و تنگستان و دشتستان شاه فرج الله كه بزرگ طايفه خاندان خود بوده با لقب امير ديوان روانه آن منطقه مي كند و مردم به احترام وي به غائله پايان مي دهند وي به شيراز باز مي گردد ولي به علت رنجشي كه از اتابك پيدا مي كند به دشتي مي آيد و تا آخر عمر در روستاي دروك از توابع آبدان زاهدانه زندگي مي كند. امير ديوان طبق وصيتي كه به فرزندانش مي كند پس ازوفات در كوه جاشك كنار چشمه آب دفن مي گردد .بارگاهش زيارتگاه مشتاقان است. مطالب تكميلي اصل و نسب سيد شهيد در زندگينامه برادرش شهيد سيد غلامحسين دشتي حسيني خواهد آمد. وجه تسميه زادگاه شهيد به اين صورت است كه زاير محمد زاير غلامرضا از طايفه پولادي اين نكته را براي سكونت اختيار مي كند و در آباداني آن با كاشتن نخيلات همت مي گمارد.بدين سبب اين محل را زاير محمدي گويند.اين روستا ملكيت زاير خضر خان بوده و زاير محمد از بستگان نزديك او بوده است.

ولادت

سيد علي دشتي حسيني در تاريخ 20/9/1349 روز جمعه متولد شد. روزي كه متعلق به امام زمان است و نقل نموده اند كساني كه در اين روز كه سيد روزها مي باشد متولد شوند ،سيد مي باشند ،پدر دو نام را براي او انتخاب مي كند سيد عبدالعظيم و سيد علي ،عظيم از اسماء الهي مي باشد و او را بيشتر به اين نام صدامي كردند ولي در شناسامه اش سيد علي آمده است . انتخاب اين اسم يعني علي از طرف ما شيعيان براي اولاد ناشي از عشق و علاقه وافر به آن امام همام است .علي نام امام اول شيعيان مي باشد كه پيامبر در باره او مي فرمايد : ‹‹من كنت مولاه فهذاعلي مولاه ›› علي علاوه بر اينكه وصي پيغمبر است پسر عم حضرتش نيز بوده است .امير مؤمنان داماد رسول الله است. در باب منزلت اين اسم همين بس كه امام حسين(ع) براي سه تن از فرزندانش اين نام ‹‹علي اكبر ، علي اوسط و علي اصغر›› انتخاب مي كند. بازي هاي كودكانه: سيد علي دشتي حسيني در بازيها از سبك بازيهاي موجود در روستا پيروي مي كرد و بازيهاي سنتي محلي را دوست داشت .به ورزشهاي گروهي علاقه داشت و در رشته هاي ورزشي به فوتبال ميل و رغبت نشان مي داد.او اهل ورزش بود و هرگز ورزش را ترك نكرد. امرار معاش: پدر شهيد روحاني بوده و سال خمسي داشته است .در اين كلبه با صفا اگر درهم و ديناري وجود داشته پاداش معنوي بوده كه سيد از طريق وعظ و خطابه بدست مي آورده است. او سالها بر منبر به ذكر مصائب جدش پرداخت و دين اسلام را تبليغ كرد و مبلغ احكام دين بود و بدين طريق روزگاران را پشت سرگذاشت .ايشان حتي از ارتزاق لقمه شبهه ناك ابا داشت. از آنجايي كه مستحق خمس بود اما از وجوهات شرعي استفاده نمي كرد و به آنچه داشت قانع بود.در كنار چنين خواني فارغ از هرگونه شبهه سيد علي دشتي حسيني متنعم گرديدكه:‹‹من ماش سعيداً مات سعيداً››

تحصيلات

مقطع ابتدايي

شهيد سيد علي دشتي حسيني دوره ابتدايي را از سال تحصيلي 57 - 56 در دبستان دادگر باغك آغاز نمود و در سال تحصيلي 61 - 60 تحصيلات در اين مقطع را به پايان رسانيد.آقايان شاهپور جفره اي و نعمت الله رست همچنين عباس زاده از جمله مديراني بوده اند كه صحيفه خدمت فرهنگي خود را با خاطراتي از اين شهيد مرقوم نموده اند.

مقطع راهنمايي

دوره راهنمايي شهيد سيد علي دشتي حسيني از سال تحصيلي 62 - 61 زير نظر مديران علي باش تخم افشان ،احمد شمشيري و عليرضا اقتدار تا سال 64 – 63 ادامه پيدا كرد و اين دوره با مؤفقيت پشت سر گذاشت . سيد علي دشتي حسيني دوره راهنمايي را در مدرسه شهيد تهمتن باغك به تحصيل پرداخت و بدون وقفه و يا ترك تحصيل اين دوره را با مؤفقيت تمام كرد.

مقطع متوسطه

دوره متوسطه را در سال تحصيلي 65 – 64 در هنرستان جابر بن حيان بوشهر پي مي گيرد و در رشته ماشين افزار تا سال 66 – 65 ادامه تحصيل مي دهد.به علت رغبتي كه به كارهاي فني داشت اين رشته را انتخاب نمود ودر اين رشته نيز مؤفق بود و در اين دوره مؤفق به ساخت چرخ دنده اي مي شود كه مورد تحسين قرار مي گيرد.در اين دوره مدير ايشان آقاي اردشيري بوده است. سال تحصيلي 66 – 65 به علت بعد مسافت ،وي سختي هاي زيادي را متحمل مي گردد اما ازعلاقه اش به درس نمي كاهد.بر اساس معرفينامه هنرستان حاج جاسم بوشهري به شماره 303 مورخ 21/11/65 تحصيلات خود را در مجتمع آموزشي مناطق جنگي دنبال مي كند. در مرحله بعدي اعزام نيز ضمن گرفتن آخرين معرفينامه از محل تحصيل خود بتاريخ 1/3/67 درس و مشق خويش را در كنار سنگر مبارزه فراموش نمي كند و در يك دست قلم و در دست ديگر سلاح مرد مبارز ميدان تعليم و تربيت و ميدان دفاع از وطن خويش مي گردد.

جبهه و جنگ

سيد علي دشتي حسيني لباس رزم را در سال 65 بر قامت خويش آويخت همچنان در مانور عظيم دريايي بندرعباس شركت نمود.حضور سيدعلي در جبهه هاي جنگ تا سال 67 به طول انجاميد. ايشان طي سه مرحله رفتن به ميادين كارزار را تجربه نمود وسمت وي در جبهه بي سيم چي بوده است. وي در عمليات والفجر 8 از خود رشادت به خرج داده است و در مناطقي مانند شلمچه و خورعبدالله به پاسداري پرداخته است. در آخرين اعزام با استراحتي بسيار اندك در حدود 12 روز منزل را به قصد جبهه ترك مي گويد. در اين مرحله كه بعد از پذيرش قطعنامه 597 صورت گرفت تني چند از بسيجيان روستاي باغك نيز وي را در منطقه جنگي ملاقات مي كنند .حسين پولادي،نعمت الله زايري،ابراهيم دلاور و ….از جمله كساني هستند كه از احوالات روحي او در روزهاي آخر مطلعند . شهيد به علت شركت در عمليات بسيار فرحناك به نظر مي رسيده است تا اينكه زمان موعود فرا مي رسد و سيد علي بعنوان بي سيم چي همراه فرماندهي در حماسه اي خونين شركت مي كند و پس از شهادت فرمانده گردان خود دستور ات لازم را به نيروها ابلاغ مي نمايد تا اينكه در نيمه شب 5/5/67 يعني اولين روز عمليات مرصاد در حالي كه هفده سال و هفت ماه و پانزده روز از عمرش مي گذشت سر بر خاك خونين شلمچه نهاد و از فرش خاك به عرش پاك پرواز نمود.

تشييع جنازه و دفن

پيكر پاك اين شهيد دو روز بعد از شهادت تشييع شد. او هشنمين شهيد روستاي باغك است كه پس از 4 سال و 9 ماه از شهادت برادرش تشييع مي گردد.حضور مردم در اين تشييع جنازه بسيار پرشور بود.از آنجايي كه سيد علي دومين شهيد خانواده و از تبار آل ياسين بود شهادتش تأثير شگرفي بر خانواده و اقوام و اهالي محل گذاشت سرانجام در كنار برادر شهيدش سيد غلامحسين دشتي حسيني در بهشت عسكري باغك آرام گرفت و منزل گزيد.

سجاياي اخلاقي

سيد علي زيرك و باهوش و پرجنب و جوش بود كه در مقطع متوسطه به علت هوشمندي و ابتكار مورد تحسين قرار مي گيرد. شوخ طبع بود و با پدر به علت اينكه كوچكترين عضو خانواده بود رابطه اي بسيار صميمي داشت .آن قدر دوست داشتني بود كه پدر نيز با او مزاح مي كرد و اين رابطه تا انتها ادامه داشت و در جاي مناسب مزاحهاي مليحانه اي مي نمود كه خاص وارستگان بود .سيد علي در مدت زمان عمرش هرگز از دستور پدر سرپيچي نكرد و حتي در سخت ترين شرايط عصباني نمي شد و خشم خود را فرو مي برد. او فردي اجتماعي بود و در اجتماعات شركت مي كرد و همواره به كارهاي گروهي علاقمند بود . ادعيه كميل و توسل همچون ديگر شهدا از اوراد ايشان بود. قرآن را كاملاًياد گرفته بود و به ديگران تعليم مي داد و بابت تعليم هيچوقت اجرتي دريافت ننمود. سيد علي براي احقاق حقش ولو در سنين كودكي هيچ وقت عقب نشيني نمي كرد و در كمال ادب و احترام اهل پيشنهاد و انتقاد بود. دوستان را بيشتر از طريق كلاس درس و مدرسه انتخاب مي كرد و اصل ‹‹كمال همنشين›› را در انتخاب دوست مراعات مي نمود. در هنگام شادي بلند نمي خنديد و تبسم بر لبانش حكايت نشاط درونش داشت .شدت حجب و حيا در او چنان بود كه حتي در ضروري ترين مواقع از پدر چيزي را طلب نمي كرد. برترين ويژگي اخلاقي وي همچون ديگر شهدا عشق و علاقه وافر به مرگ سرخ بود.

خاطره

‹‹بي قراري››

قرار بود گردان مالك اشتر به خط مقدم برود تعدادي ازبچه ها ي باغك در گردان الحديد بودند با شنيدن اين خبر براي بدرقه ديگر همرزمان به گردان مالك رفتيم سيد علي جمعي گردان مالك بود . او را ديدم خوشحالي در چهره او موج مي زد يك لحظه آرام و قرار نداشت بي تابي او به اين صورت دوستان را در فكر فرو برد كه اين بي قراري چه دليلي دارد چرا به ديگران توجهي نمي كند . سرانجام با همان شادابي و سرور دل از ما بريد و به خط مقدم همراه ديگر همرزمانش منتقل گرديد شب دوم وداع بود كه خبر شهادتش جواب سئوالات ما را داد و بي قراريش بخاطر ملاقات جدش تعبير شد.

‹‹به نقل از حسين پولادي همرزم شهيد››

‹‹زنگ نقاشي››

زنگ نقاشي بود و هر كسي به دلخواه نقاشي مي كرد ،من نقاش ام را تمام كرده بودم نگاهي به دفتر سيد علي انداختم تا ببينم او چه چيزي را به تصوير كشيده است .در گوشه دفترش لاله سرخي را ديدم كه ترسيم شده است و در وسط صفحه سيماي يك جوان شهيد را نقاشي كرده است و در زير آن نوشته است: ‹‹از خون جوانان وطن لاله دميده ››

‹‹ به نقل از غلامحسين ايومن››

‹‹نقش شهيد››

در دوره ابتدائي مشغول به تحصيل بوديم ،ايام الله دهه فجر كه مي رسيد خود را براي برگزاري برنامه هاي ويژه آن دهه آماده مي كرديم يكي از آن برنامه ها تئاتر بود ،يكي از نقش هاي تئاتر اسيري بود كه بدست عراقيها به شهادت مي رسيد سيد علي نقش آن اسير كه شهيد مي شد را ايفا كرد و در زمان شهادتش متوجه شدم او به آرزويي كه براي رسيدن به آن حتي نقش بازي مي كرد رسيده است. ‹‹به نقل از غلامحسين ايومن وي عمري را با تعبد و بندگي خالصانه سپري نمود ، مداح اهل بيت عصمت و طهارت بود و در رفع مشكلات مردم از هيچ كوششي دريغ نمي كرد. سيد مير بهرام كه از اجداد شهيد مي باشد پس از مهاجرت از دشتي در باغك سكونت مي كند واعقاب ايشان در قريه هاي مختلف باغك زندگي مي كنند .يكي از آن قريه ها زاير محمدي مي باشد.

منبع: کتاب اصحاب یمین

مؤلف: سیدمحمدجوادحسینی


|
امتیاز مطلب :
|
تعداد امتیازدهندگان :
|
مجموع امتیاز :
نویسنده : میثم بحرانی
تاریخ :